محل تبلیغات شما

آلن دوباتن در کتاب جستار هایی درباب عشق می نویسد :

"چیزی تکان دهنده و انزجاربرانگیز در این نکته متصور است . یک نفر را که تا چند ماه پیش حاضر بودی همه چیزت را فدایش کنی امروز برای ندیدنش راهت را در خیابان کج کرده ای تا به او برنخوری ."

 

هنگامی که از دستش ناراحت می شدم , وقتی نبود , وقتی عاقبت رفت اما دوباره برگشت وقتی و وقتی و وقتی همه ی این ها اتفاق می افتاد از ناراحتیهام , از دل پریام , ازکوچک ترین کلمات و احساساتم در برگه ی یادداشت گوشیم نوت برمیداشتم , مینوشتم . الان که مدت هاست رفته و بعد از قضیه دیروز_ که باید راجع به آن بنویسم خیلی زود _ به سراغ نوشته ها رفتم . برام مضحک , خنده دار , ساده و مستاصلانه  آمد . حتی بعضی هاشون را نمیخواندم و خواندنش را متوقف کردم شاید به خاطر حس شرمندگی یا هر چیزی .

می خواهم بگویم برای هر یک از ما عاقبت شاید این احساس دلفریب من باب شخص یا حتی چیزی , آرزویی بوده باشه که بعدا , بعد از گذشته مدتی فراموش شده یا تبدیل به خاطره ای کهنه شده . 

شاید نباید به هر چیزی , هر کسی خیلی بها داد . آدم ها , آرزوها می آیند . یاد می دهند و اگر جایی در زندگی ما نداشتند , می روند . 

تو حواست باشد , دنیا ارزش غم خوارگی , گریه و ناله برای مدت طولانی را ندارد . از یه جایی یه بعد ازش بگذر و برو .

بخوانیم ... خوب ها را بخوانیم

باید عبور کرد ... شاید همین

بله که اینجوریاس !

چیزی ,ها ,شاید ,ی ,یک ,جایی ,بعد از ,وقتی و ,هر چیزی ,و وقتی ,باب شخص

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها